سه شنبه ۸ آبان ۹۷
۰۰:۲۵
سرمو میذارم رو سینه شاسخین و مینویسم. سرمو میذارم و فکر میکنم. طبیعتا به تو.. به تو که میترسم ازت. غم عالم رو دلمه. انقدر حالم بده که نمیدونم چی کار کنم. قدم زدنای شب پاییزی با ادمی که نمیتونم توصیفش کنم و از اونم میترسم. روزای عجیبی رو دارم میگذرونم. هی سکوت و سکوت و سکوت. هی تلاش برای زندگی با توعه فرضی..
حالم خوب نیست و نمیدونم، هیچی نمیدونم ولی باید صبر کنم. الان برا همه چی زوده.