با خودم حرف می‌زنم

میخواستم ننویسم این چند وقت رو، می‌خواستم ساکت باشم. میخواستم انرژی فعال‌سازی نباشم. می‌خواستم بهونه نشم. ولی نمیشه. جونم داره بالا میاد از ننوشتن. همه چیو از خودم بگیرم و این دوتا گوشه دنج رو هم؟ نه نمیشه. می‌میرم این طوری. همه چی خیلی مزخرفه. دارم فقط هرلحظه به خودم التماس می‌کنم تا دوباره نره تو فاز بی‌حسی. دوباره نرسیم سرِ خونه‌ی اول تا اخر تابستون. بی‌حس شدن برام مساویه با مرگ. اگه این روزا دست و پا می‌زنم تو برزخ بین زنده‌بودن و مردن، بی‌حس شدن یعنی بوقِ ممتد. یعنی مرگی که با هیچ شوکی دیگه به این راحتیا نمی‌تونم برش گردونم. 

کلافه‌م. کاش یکیو تو دانشگاه داشتم. کاش دانشگاه گوشه امنم بود. کسرا که بدتر از من کلی درس سنگین ریخته رو سرش و اصلا نمیشه درست حسابی دیدش حتی، طاها که دیگه مثل قبل باهاش احساس راحتی ندارم. حسین که نیست هیچ وقت و این وسط منم و یه استیصالِ مزخرفِ لعنتی. یه استرسِ جان فرسا. 

هی به خودم میگم ببین دختر، رفتم برات هدفون خریدم تا قصه‌هاتو گوش کنی، اخر هفته قراره باهم بریم یزد و کللللِ شهر رو باهم بگردیم، تلسکوپتو بیارم و بریم زیرِ آسمون باهم درنوردیم همه جا رو، میریم کاروانسرا و چاپارخونه و یخچالِ میبد، میریم به سفارشِ پدرخونده، پشمک و آب‌انار می‌خوریم؛ تو راه بیا با من. بخند، گریه کن، داد بزن، دعوا کن، ولی تو رو به هرکی می‌پرستی بی‌حس نشو. ساکت نشو. بی‌تفاوت نشو. خواهش می‌کنم. بیا درد بکشیم ولی نرو تو فازِ بی‌دردی. قول میدم کم نیارم با دردات. قول. قول مردونه میدم پابه‌پات بیام فقط تو هم بهم قول بده بی‌حس نشی. دیدی تابستون چه بد بود؟ دیدی داشتیم می‌مردیم؟ بیا و مردونگی کن، یکم تحمل کن، من درستش می‌کنم. قول میدم که درستش می‌کنم. یه زندگی‌ای برات می‌سازم که نتونی توش بی‌تفاوت باشی اصلا. خودمون باهم می‌ریم صفا. ببین الان با این که همه دستم بسته‌س، چه برنامه‌های خفنی برات می‌چینم. درسته که داریم با دویست تومن یه سفر چهار روزه می‌ریم، ولی قبول کن که هیجان انگیزه. قبول کن که همین که من هستم، همین که تو، اون تو یه حسی داشته باشی، یعنی همه چی ردیفه. بیا بیخیال هرچی که هست، هرچی که بود و نبود بشیم و زندگی کنیم. هیچ به این فکر نکن که قراره چه تصمیمی بگیره. تو بودی جاش. می‌دونی که احتمال بودنش خیلی خیلی کمه. پس بیا فکر نکنیم. بیا ما زندگیمونو بکنیم و هرکیم هر موقع خواست بیاد، سوال جوابش کنیم. بیا بی‌خیال این ادما بشیم خب؟ اخه تا وقتی من هستم، بقیه رو می‌خوای چی کار؟ هر کی که بیاد قراره اذیتت کنه. منو نگاه. هیش کی اندازه من خوشحالی‌ت رو نمی‌خواد. پس تیک ایت ایزی. خودمونو عشقه..

کوله به دوشی‌ها..