هزار چشمه‌ی نور می‌جوشد از دلم

بعضی موقع‌هام مثل امشب میشه که یهو می‌زنه به سرمو میخوام همه جوره برا خودم حس خوب بخرم :)

اینه که با همه خستگی پا میشم اتاقمو تمیز می‌کنم و میذارم آب جوش بیاد و میرم دوش می‌گیرم و میام لباس قشنگامو می‌پوشم و تو خنکی و تاریکی و دنجی اتاق به بخار چایی نگاه می‌کنم و لبخند می‌زنم :))

به همه ددلاینا و کارا و این سرشلوغی‌ای که کم‌کم دارم باهاش اخت میشم و خو می‌گیرم بهش :)