میدونی هیراد، از بچگی همهی چیزایی که بهمون یاد دادن و همه جو اطرافمون، این ذهنیت رو تومون به وجود اورده که هیچ عشقی تو دنیا عشق اول نمیشه. هیچ رابطهای به زیبایی رابطه اول نیست و هیچ آدمی بهتر از اولین آدمی که بهش دل میبندی قرار نیست تو زندگیت بیاد. میدونی، هرچی فکر میکنم نمیفهمم چه سیاستی و چه سود خصوصیای برای جا انداختن این طرز فکر، عاید کسایی میشه که این چیزارو بهمون خوروندن. نمیدونم کجا، کی فکر کرد که میتونه جلوی تغییر دنیا و روز به روز پیشرفت و بلوغ احساسات و افکار مارو بگیره. ولی الان، الان که به خودم و زندگیم و انتخابام فکر میکنم، میبینم چقدددر حماقته که فکر کنی وقتی عاشق میشی دیگه همه چی تمومه. مگه نه این که تو از قِبَلِ این رابطهها رشد پیدا میکنی و بزرگ میشی، پخته میشی و هر روز بهتر از روز قبل تصمیم میگیری؟ میدونی چیه؟ اصلا به خاطر همین چیزاس که میترسیم عاشق شیم، بهخاطر همین چیزاس که همه روزای خوش کنار کسی بودن رو با ترس این که نکنه آدم درست زندگیمون نباشه، پس میزنیم، و نمیدونم از کی انتظار داریم شاهزاده سوار بر اسب رویاهامون رو بیاره و کنارمون بشونه. میدونی هیراد، چیزی که تو این سالا یاد گرفتم این بوده که، هیچ وقت از اشتباه کردن نترسم، با شکست خوردن نا امید نشم و تو هر بخشی از زندگی ایمان داشته باشم که هر از دستدادنی، نوید بخش یه بدست اوردن لذتبخشتر، کاملتر و منطقیتره. که هر شکستی، نویدبخش جلوتر رفتن تو مسیریه که انتخاب کردی. رابطهها هم همینن هیراد. هیچ وقت از اروم شدن و همپا شدن با ادمی که درلحظه حس میکنی آدم درست زندگیته نترس. ما تو مسیری که برا زندگیمون انتخاب میکنیم، وصال فقط مختص هدفیه که داریم و آدما میان تا هر کدوم، تو بخشی از این مسیر با ما همقدم بشن. وصالِ مخصوص آدما، در حقیقت همون چند قدمیه که باهاشون راه میری و زندگی رو با نگاه اونا میبینی. قویتر میشی، صبورتر میشی و از همه مهمتر، بالغتر. از طرفی میتونی برا مدتی که مهم نیست چقدره، منبع آرامش کسی باشی که منبع آرامشته، پر از هیجان و پر از حس خوب باشی کنار کسی که دیوونهبازیاتو بلده، و غمخوار کسی باشی که غصههاتو میبلعه.
این آدما دروغ میگن هیراد، همه حسا و فکرا، تکاملیافتهتر از روز قبل میشن و این یعنی تا وقتی زندهای، فرصت داری عاشق باشی، فرصت داری خودت باشی، کنار کسی که، کنار تو، خودشه.
يكشنبه ۳۰ ارديبهشت ۹۷
۰۰:۰۰
کوله به دوشیها..
آخرینها
-
کسی هست؟
-
در مسیر مرنجاب - قسمت هشتم - گوپ گوپ
-
در مسیر مرنجاب - قسمت هفتم - و بالاخره رسیدن
-
در مسیر مرنجاب - قسمت ششم
-
در مسیر مرنجاب - قسمت پنجم - دست از تقلا بردار دختر :))
-
در مسیر مرنجاب - قسمت چهارم - به همهی آنهایی که در آغاز راهاند..
-
در مسیر مرنجاب - قسمت سوم - در ابتدای راه و مهربونیها
-
در مسیر مرنجاب - قسمت دوم - و سفری که مزین شد به بهترین رفیق :)
-
در مسیر مرنجاب - قسمت اول - و منی که به راحتی فراموش نمیکنم..
-
به هیراد - نامه شماره شانزده - شعرهایم برای تو..
بایگانی