مدتها بود که دلم میخواست تنها بزنم به کویر. سکوت و آرامش و عظمت کویر، با اون آسمون دلبرش بدجوری دل و دینم رو برده بود و حس میکردم باااید یه بار تنها تجربهش کنم. هیچ ایدهای نداشتم که کجا و چگونه، و البته با چه سطح امنیتی میتونم این کار رو انجام بدم و این شد که رفتم سراغ پدرخونده. نزدیک ۱۶-۱۷ سال رفت و آمد تو کویرای ایران و ۶-۷ سال تور رصدی بردن حالا اونو تبدیل کرده بود به بهترین راهنمایی که میتونستم برم سراغش و خب شخصیت و مدل فوقالعادهش در مواجهه با کلهشقیهای من، ما رو برد به این سمت که بعد از رد و بدل شدن چنتا پیام بهم گفت شما میری مرنجاب و کاراش هم با من. مرنجاب رفتن جذاب بود ولی انجام کارا توسط اون نه. ازش خواستم یادم بده اون کارا رو تا خودم راه بیوفتم و با کمال میل پذیرفت. دو سه روز قبل از سفر نقشه تمام و کمال راه رو برام نوشت، از نقشه لوکیشنهای ضروری عکس انداخت و حتی پیدا کردنشون رو نقشه رو به خودم محول کرد و من با یه روز تاخیر نسبت به برنامهای که چیده بودم (به خاطر شرایط بد آب و هوایی)، راهی کاشان شدم.
#ادامه_دارد