نوشتنی بسیار و وقت بسیار کمتر است!
ولی تیتروار هم که شده مینویسم تا ثبت شه. ثبت شه این روزای خوشکل بارونی با بوی خاک نمدار و پر از اتفاقای ریز ریزِ حال خوب کن. از دیروزِ پرکارِ مختوم به دیدن یهویی الی و ابوالفضل تو مغازهی آقای قاسمی و چونه زدنام با آقای قاسمی و تلاشم برای رفع ناراحتیش از بیمعرفتیم (که البته قسم میخورم که مشغله بود و بیمعرفتی نبود)، تا امروزِ بارونی و پیدا کردن مکان مورد علاقهم تو دانشگاه، یعنی جای مطالعهای که تو ارتفاع باشه و کنارش پنجره داشته باشه و بزرگ باشه :)
همه اینا در کنارِ منِ سرشلوغ یعنی بهترین معجون دنیا. یعنی روزای قشنگ. یعنی منِ واقعی. و خب این روزا عمیقااااا حالم خوبه :) عمیقا...
یه موزیکم بذاریم عشق کنیم و رسالت خوب بودن این روزا رو تموم کنیم والا :))