سین داره

دلم سکوت میخواد

انقدی که همه صداها رو قطع می‌کنم و به سقف سفید و ساده‌ و دوست‌نداشتنی اتاقم خیره میشم. شاید تنها بخشی از اتاقمه که دوسش ندارم. و البته تختم رو هم. رو تختی که دوسش ندارم دراز کشیدم و به سقفی که دوسش ندارم خیره شدم و گوشم دیگه نمیخواد موسیقی‌های دوست‌داشتنیمو بشنوه. 

من حالم خوبه. اوضاع روبه‌راهه. 

کوله به دوشی‌ها..